عاشقانه های حدیث و میلاد

به نام آنکه عشق را آفرید

.

.

.

میلاد عزیزم

نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1398برچسب:,ساعت 13:48 توسط حدیث+میلاد| |

نایت اسکین


 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1398برچسب:,ساعت 10:41 توسط حدیث+میلاد| |

برای نبودنت گلایه نمیکنم چون تا نبودنت نباشد لذت بودنت احساس نمیشه

 

 

 

 

 

خدایا …!

گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد ،

نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،

و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم

تا کم کم چشـــــــــم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند

و قلبـــم سبک می شود آنــوقــت تو می آیی و تــــــمـــــــــام

فضای دلـم را پر می کنی

و مـــــن دیـــــــگــــر آرام می شــــــوم

و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای دربیـاورد !




 

 

خیلی وقته بغض گلوموگرفته!


خیلی سخته


 که بعدازرفتنش هنوزم باتمام وجوددوسش داشته باشی


اماوقتی کسی میاددلداریت بده...


بهش میگی فراموشش کردم!


میگی دیگه برام مهم نیست!!!


تواین لحظه بزرگترین سوتی اینه که


 بغضت بشکنه وزارزارگریه کنی!!!


اون وقته که همه می فهمن هنوزم تموم دنیاته...


نمی دانم چگونه با تو باشم                    نمی دانم چگونه ساده باشم
نمی دانم قبولم میکنی یا نه                    نمی دانم نگاهم می کنی یا نه
نمی دانم در این دنیای پر رنگ               کسی هم رنگ ما هست یا نه
نمی دانم پس از مرگم                          کسی بر قبرم می گرید
نمی دانم پس از غمها                          چرا باز غم می آید
نمی دانم گناه کرده ام چیست                 نمی دانم جواب این سئوال با کیست
نمی دانم چرا هر شب می نویسم            نمی دانم برای کی می نویسم
نمی دانم چرا تنهای                                    نمی دانم چرا این شعر را می سرایم

                           

 

نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:,ساعت 13:43 توسط حدیث+میلاد| |



خدایا این “قسمت” رو کجا فرستادی که هر وقت نوبت من میشه ، میگن “نیست”



چه باشه چه نباشه ، محبت سر جاشه / چه داری چه نداری ، تو عزیز روزگاری .



یه چیزی هست به اسم آغوش ، لامصب دوای هر دردیه

اون دارو هم فقط تو داری




ادامه اس ام اس های عاشقانه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:,ساعت 18:26 توسط حدیث+میلاد| |

دختر کوچولو: چیکارم داشتی گفتی بیام اینجا؟

پسر کوجولو: میشه با پسرای دیگه بازی نکنی؟،

 آخـــــــــه من دوست دارم



 

کی گفته از عشق تو دست میکشم؟

دارم با خیالت نفس میکشم

چه حس عجیبی،چه آرامشی

می دونم تو هم با خیالم

نفس میکشی!



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


یه جایی باید دست آدما را بکشی

نگه شون داری ..

صورتشون رو میون دستات محکم بگیری

بگی : ببین

من دوستت دارم .. نرو ..




 

 

 

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:,ساعت 18:20 توسط حدیث+میلاد| |

تمام چیزی که میخواستم یه نفر بود که بهم اهمیت بده

یه نفر که بخاطر من اینجا باشه

تمام چیزی که میخواستم یه نفر بود که باهام رو راست باشه

تمام چیزی که میخواستم یه نفر بود که دقیقا مثل تو باشه!

 

 

 

من کوتاه ترین کلمه ی دنیاست

شیرین ترین کلمه ی دنیا عشقه (LOVE)

و عزیز ترین شخص در دنیا تو هستی(you)

واسه همینه که دوست دارم(I love you)

نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:36 توسط حدیث+میلاد| |

یک فنجان چای هم مرا مست می کند،

 

اگر به سلامتی تو باشد...


 

لطفا به باغ نرو
خوشه‌های انگور
صدای پایت را می‌شنوند،

مست می‌شوند
و به فصل رسیدن نمی‌رسند...


 

 

 

تو باشي ...
و كوچه اي بي انتها
دنيا را مي خواهم چه كار !؟

نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:27 توسط حدیث+میلاد| |

یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دونفر

همین که دستت رو اروم بگیره

یه فشار کوچیک بده

این یعنی من هستم تا اخرش

همین کافیه

 

 

نوشته شده در سه شنبه 14 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:23 توسط حدیث+میلاد| |

نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:7 توسط حدیث+میلاد| |

بعضی وقتهــآ...

          از شدت دلتنگیــــ ،
 
                      گریهــ کهــــ هیچ...!!!

                                  دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛

                                             هــآی هــــآی بمیــــری...!

 

 

دل اگر بســــــتی ،

                محـــــــکم نبند!

                      مراقب باش گره کور نزنی...!



                                    او میـــــــــــــــــــــــرود!
 
                                        آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!
 

 

نــذر ڪـرכه ام اگـر نیآیـے ،                      

 

                                                       پیـآכه از یآכت بــِروَمـ ...!

 

 

 

 

 

 

 
نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:7 توسط حدیث+میلاد| |

با من كه باشي هيچي نميخوام

 دنيارو بي تو اصلا نميخوام

      وقتي تو هستي

   قلبم آروم

  زندگي كردن با تو آسونه

  بي تو من مردم زندگي سخته

   هر كي كه با تو باشه خوشبخته
نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:6 توسط حدیث+میلاد| |


 

 همیشه وقتی یکی ازم می‌پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ می‌گفتم... .

ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! می‌دونی چرا؟ چون قوی‌ترین و بزرگ‌ترین عددیه که می‌شناسم... .

 دقت کردی که قشنگ‌ترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... .

 خورشید یکیه... . 

زمین یکیه... .

خدا یکیه... .

مادر یکیه... .

پدر یکیه... .

 تو هم یکی هستی... .

وسعت عشق من به تو هم یکیه... .

پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... . 

نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1392برچسب:,ساعت 21:53 توسط حدیث+میلاد| |

ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد.

 

 

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 20:8 توسط حدیث+میلاد| |

 

 

وقتی کسی صادقانه بهت عشق هدیه میکند  و تو پس میزنی

منتظر باش تا قلبتو به کسی هدیه کنی و اون تو رو پس بزنه . . .

نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:28 توسط حدیث+میلاد| |

دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم
وقتی محبت کردم و تنها شدم،
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم...
 
دانستم;

باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید



نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:27 توسط حدیث+میلاد| |

 

سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم

با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص

دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین

عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم

خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش

فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای

عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب

بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری

برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت

خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم

بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو بهخاطرش از دست بدی عشق

یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد

باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم

موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این

مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست

عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو

می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می

کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم

که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم

بخاطر من برو ... و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی

حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع

غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم

اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام

فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم

من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما

توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من

زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

دوستدار تو (ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم

گمان می کنم جوابم واضح بود

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم

مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی

از بستگان

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان

دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد

آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن...

لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد



نوشته شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:19 توسط حدیث+میلاد| |

khateresaz.ir

گاهی دلم میخواهد از خیالــــم تو را بیرون بکشم
و سراپایت را غـــرق بــوســـه کنــــم . . .
.
.
.
بوسه هایت انار را می ترکاند ،
نفس هایت سیب را می رساند ،
آغوشت ابر را می باراند
پاییزترینی تو !

ادامه مطلب ..

.
.
.
هنگام بارش باران سرت را رو به آسمان نگیر
من به بوسه ‏‏‏‏‏‏‏های باران روی صورتت هم حسودی میکنم !
.

.

.

.
.
.
داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون میکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی  . . .
.
.
.
سـیــاه مـشق ِ پــشت ِ چــشـمـهـایــت ،
دسـت خـــط ِ کــیـست !
که بــوســیـدنــش ،
سـجــده ی واجــب دارد !
.
.
.
دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود
من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام …
.
.
.
مــرا ببــوس،
روزهــای سختــی در پیــش اســت!
بگــذار تــو را
کمــی پــس‌انــداز کنــم!
.

.
.
بوسیدن تو تنها تکراریست که تکراری نمی شود …
.
.
.
کاش فراموشت می‌کردم؛
با عبورِ هر نفس
در ازدحامِ خاطره‌ی لب‌ها
از ولوله‌ی بوسه و مکث
.
.
خاطره ساز
.
.
فنجان چای توام ، ببین چگونه قند در دلم آب می شود به شوق لبت !
.
.
.
درست وســـــط پیشــــانـــی ات
می شـــود قبلـــــه گــاه لبـهــای مــــــن
بـــــــوسه هــایـــــم را همان جــا حوالـــــه می کنـــــم
.
.
.
بخــواب تــا نگــاهــت کنــم
و بــرای هــر نفــس تــو،
بــوســه‌ای بنشــانــم بــه طعــم
هــر چــه تــو بخــواهــی . . .
.
.
.
لبانت را می بوسم
قند ِ دلت آب می شود
و تا ابد
نمک گیر
شیرینی لبان تو می شوم
.
.
.
بوسه‌ ، بهترین سرقتِ دنیاست !
چون هم دزیدیش حال میده ! هم پس دادنش  . . . !
.
.
.
بعد از گذشت ِاین همه سال عاشقم هنوز
هر چند اگر نمانده مجال عاشقم هنوز
در آرزوی بوسه ای از آن لبم، ببین!
با این همه امید محال عاشقم هنوز . . .
.
.
.
اگه میشد با بوس شارژت کنم ،
اینقدر می بوسیدمت که دائمی بشی !
.
.
.
یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن
که از روی آن هزار بار تمرین کنم !
.
.
.
بوسه هایت را کش بده …
من می میرم که این لحظه ها را زندگی کنم …
.
.
.
و زندگی
از جایی
شروع میشود
که بی هوا
بوسیده میشوی…
.
.
.
تلخ است ، تلخ تلخ ، این زندگی
اما
” لب هایت ”
عجب تعادلی برقرار کرده است …
شیرین است ،شیرین شیرین …
در برابر این زندگی …
.
.
.
مرا ببوس!
نه یک بار که هزار بار!
بگذار آوازه عشقبازیمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند،
آنها که بر سر جداییمان شرط بسته اند!
.
.
خاطره ساز
.
.
…و از جـــایِ بـــوسـه هــایِ تـــو ،
بــر شـــانـه هــایــــم ..
خـــورشیـد بــــالا مـی آیــــد …!
.
.
.
چترت را کنار بگذار
دستانم را بگیر
بگذار در زیر باران رحمت خدا
هر دو خیس شویم
بگذار هر دو بخنیدم
بر قطراتی که بر صورتمان
می لغزند
و می رقصند
بذار فال گوش بگویم
لذت بوسه در باران
دو چندان است
.
.
.
بگذار
باران بیاید
و تو بیایی و بمانی
تا تمام خاطره را
زیر باران
تا یک نگاه عمیق
تا یک تبسم عاشقانه
تا لبخند
تا بوسه
تا یک آغوش گرم
پیش ببریم

 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 10:14 توسط حدیث+میلاد| |

 

 

از زیـر سنـگ هم کـه شده پـیدایم کـُن …


مـدت هاست که تـنهـایی هـای مـرا …


دست هـای جـستجوگـری لـمس نکـرده انـد.

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 10:10 توسط حدیث+میلاد| |

ببین غمگین،

ببین دلتنگ دیدارم...

ببین

خوابم نمی آید،

بیدارم...

نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:

تورا بیش از همه کس دوست میدارم



 

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 10:9 توسط حدیث+میلاد| |

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:57 توسط حدیث+میلاد| |

      مذیت مذکر بودن :

1- دختر نیستید !

2- همیشه خودتون هستید! (۱۰۰ مدل آرایش نمی کنید)

3- فقط شما می تونید رئیس جمهور بشید!

4- فقط شما می تونید برید ورزشگاه آزادی و فوتبال ببینید!

5- برای دعوا کردن به بابا یا داداش بزرگتر احتیاج ندارید !

6- توی اتوبوس جای بیشتری نسبت به دخترا دارید !

7- در کمتر از ۱۰ دقیقه می تونید دوش بگیرید!

8- هر جور که حال کنید لباس می پوشید!

9- در کمتر از ۲ دقیقه لباس می پوشید و آماده می شید!

10- و مهمتر از همه اینکه شما هیچ وقت نمی ترشید!

نوشته شده در پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,ساعت 9:53 توسط حدیث+میلاد| |

قفس تنهایی

 

 

یک عمر قفس بست مسیر نفسم را

 

حالا که دری هست مرا بال و پری نیست

حالا که مقدر شده آرام بگیرم

سیلاب مرا برده و از من اثری نیست

بگذار که درها همگی بسته بمانند

وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست . . .

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 21:57 توسط حدیث+میلاد| |

 

خوشبختی من پیدا کردن “تو” از میان این همه ضمیر بود . . .


 

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 21:42 توسط حدیث+میلاد| |

دوست میدارمت!!

 

 

 

 

دوستی مثل گل است

باید آن را بو کرد

باید آن را فهمید

باید آن را پایید

دوستی عین غم است

در نگاه مهتاب

یا که یک نغمه ی شاد

از پرستو در باد

دوستی حادثه نیست

دوستی جاذبه نیست

دوستی دست شماست

دوستی برق دو چشمان شماست

دوستی مهر شماست

دوستم باش و بدان


دوست میدارمت

 

نوشته شده در جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 21:40 توسط حدیث+میلاد| |


آخرين مطالب
» <-PostTitle->

Design By : RoozGozar.com